دهقان فداکار پیر شد,
چوپان دروغگو عزیز شده,
شنگول و منگول گرگ شدن,
کوکب حوصله مهمون رو نداره,
اکبر تصمیم گرفته دماغش رو عمل کنه,
روباه و کلاغ دستشون تو یه کاسه اس,
حسنک گوسفندانش رو ول کرده تو یه شرکت آبدارچی شده,
آرش کمانگیر معتاد شده,
شیرین فرهاد رو پیچونده با دوست پسرش رفته اسکی,
رستم اسبش رو فروخته یه موتور خریده با اسفندیار میرن کیف قاپی,
تو این گیر و داد من
ـــــــ۞۞۞___۞۞۞
__۞____۞_۞____۞
__۞______۞_____۞
___۞____ آپ __۞
_____۞_______۞
_______۞___۞
__________۞
کردم
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت